زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه
 

نور صاعقه (قرآن)





از منابع نور که در آیات قرآن به آن‌ها اشاره شده، «صاعقه»
[۱] صاعقه از «صَعق» به معناى شدت صوت رعد است، و بر سه وجه آمده است: آتش، عذاب و مرگ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۸۱، «صعق».     بنابراين ممكن است در قرآن صاعقه در برق و آتشى كه از ابر جستن مى‌كند و يا آتشى كه از رعد و برق شديد به وجود مى‌آيد به كار برده شود. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۹۸، «صعق»    
است.


۱ - تشبیه به نور صاعقه


در آیات قرآن موارد زیر به نور صاعقه تشبیه شده است.

۱.۱ - بهره منافقان از نور دیگران


بهره و حركت منافقان از پرتو نور ديگران، همچون استفاده از نور صاعقه در تاريكي‌ها:
«مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ ناراً فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ‌ • أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ‌ • ... كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ‌ ...؛ آنان (منافقان‌) همانند كسانى هستند كه آتشى افروخته‌اند (تا از تاريكى وحشتناك رهايى يابند)، ولى همين كه آتش اطرافشان را روشن ساخت، خداوند روشنايى آنها را گرفته؛ و در تاريكيها رهايشان مى‌سازد، در حالى كه چيزى را نمى‌بينند. يا همچون بارانى كه از آسمان، در شب تاريك همراه با رعد و برق در بيابان ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى‌گذارند؛ تا صداى صاعقه‌ها را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد. ... هر زمان كه برق صفحه بيابان را براى آنها روشن مى‌سازد....»
آيه شريفه در بيان حال منافقان در قالب مثل است.
[۵] جلاء الاذهان، ج ۱، ص ۴۳.


۱.۲ - ایمان منافقان


مثل ایمان منافقان، همچون گام برداشتن آنان در ظلمت بیابان به هنگام ايجاد نور از صاعقه:
«أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِيهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ‌ ... • يَكادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ كُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قامُوا ...؛ يا همچون بارانی كه از آسمان، در شب تاريك همراه با رعد و برق در بيابان ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى‌گذارند. ... روشنايى خيره‌كننده برق، نزديك است چشمانشان را بربايد. هر زمان كه برق صفحه بيابان را براى آنها روشن مى‌سازد، چند گامى در پرتو آن راه مى‌روند؛ و چون تاريكى آنها را فرا مى‌گيرد، مى‌ايستند....»

۲ - مرگ با نور صاعقه



امكان مردن انسان، به وسيله نور صاعقه:
۱. «وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‌ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ‌ تَنْظُرُونَ؛و نيز به ياد آوريد هنگامى را كه گفتيد: اى موسی! ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد؛ مگر اين‌كه خدا را آشكارا با چشم خود ببينيم؛» پس صاعقه شما را گرفت؛ درحالى كه تماشا مى‌كرديد.» صاعقه وجوه مختلف دارد و اين‌جا «سبب موت» است‌ نه موت، زيرا مرگ با جمله «انتم تنظرون» ناهماهنگ است، مگر اينكه سبب موت باشد تا با فقره آخر آيه و آيه بعد سازگار باشد.
۲. «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‌ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ‌ ...؛اهل کتاب از تو مى‌خواهند كتابى از آسمان يكجا بر آنها نازل كنى؛ در حالى كه اين يك بهانه است؛ آنها از موسى، بزرگتر از اين را خواستند، و گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان ده! و بخاطر ظلم و ستمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت....»

۳ - پانویس


 
۱. صاعقه از «صَعق» به معناى شدت صوت رعد است، و بر سه وجه آمده است: آتش، عذاب و مرگ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۲۸۱، «صعق».     بنابراين ممكن است در قرآن صاعقه در برق و آتشى كه از ابر جستن مى‌كند و يا آتشى كه از رعد و برق شديد به وجود مى‌آيد به كار برده شود. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۰، ص ۱۹۸، «صعق»    
۲. بقره/سوره۲، آیه۱۷.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۹.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۵. جلاء الاذهان، ج ۱، ص ۴۳.
۶. نیشابوری، محمود بن حسن، ایجاز البیان، ج ۱، ص ۷۲.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۹.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۵۵.    
۱۰. فخررازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۵۲۱.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۱۵۳.    


۴ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۵۵۹، برگرفته از مقاله «منابع نور (صاعقه)».    


رده‌های این صفحه : صاعقه | موضوعات قرآنی | نور




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.